معنی نوعی زیرانداز
حل جدول
جاجیم
پلاس
زیلو
زیرانداز
تشک، زیرافکن
زیرانداز خواب
تشک
زیرانداز پشمی
نمد
زیرانداز گیاهی
حصیر
زیرانداز خفته
بالین، بستر
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
زیرانداز. [اَ] (اِ مرکب) هر پارچه ای که در زیر پای گسترانند و نهالی و توشک. (ناظم الاطباء). فرش. مقابل روانداز. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا): زیراندازش زمین است و رواندازش آسمان. (یادداشت ایضاً). || فرشی است که زیر قلیان گذارند. (آنندراج). پارچه ای که در زیر غلیان گسترانند. (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
زیرافکن، تشک، نهالی، فرش، آنچه هنگام خوابیدن زیر خود میاندازند،
مترادف و متضاد زبان فارسی
تشک، زیرافکن، مفرش، نهالی،
(متضاد) روانداز
فرهنگ معین
(اَ) (اِ.) تشک.
معادل ابجد
416